معنی آلوچه وحشی

حل جدول

آلوچه وحشی

امله


نوعی آلوچه وحشی

آمله

امله


آلوچه

میوه تخم‌مرغی شکل کوچک با مزه‌ای ترش و شیرین

میوه تخم مرغی شکل کوچک با مزه ای ترش و شیرین

فرهنگ فارسی هوشیار

آلوچه

(اسم) قسم خردتر گوجه که ترشتر از آن میباشد ادرک اجاص آلنج نیسوق آلچه الو هلو هلی ترش هلو. آلوی جیلی. یا آلوچه سگک قسم پست و ترش تر و خردتر آلوچه آلو کوهی نلک آلوترش زعرور.

لغت نامه دهخدا

آلوچه

آلوچه. [چ َ / چ ِ] (اِ مصغر) مصغّر آلو. قسم خرد و ترش تر گوجه. اِدرِک. اجاص. (داود ضریر انطاکی). آلنج. نیسوق:
سیب و زردآلو وآلوچه و امرود و هلو
باز انجیر وزیری ّ و خیار خوشخوار.
بسحاق اطعمه.


آلوچه سگک

آلوچه سگک. [چ َ / چ ِ س َ گ َ] (اِ مرکب) قسم پست و خرد و ترش ِ آلوچه. نِلْک. آلوکوهی.


کانی آلوچه

کانی آلوچه. [چ ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان جوانرود بخش پاوه شهرستان سنندج که اکنون مخروبه ای است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


قشلاق آلوچه

قشلاق آلوچه. [ق ِ چ ِ] (اِخ) دهی جزء دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 11 هزارگزی شمال ورزقان و 10هزاروپانصدگزی ارابه رو تبریز به اهر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنه ٔ آن 358 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و مختصر حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

فرهنگ معین

آلوچه

(اِمصغ.) نوع کوچکتر گوجه سبز که از آن ترش تر است.

فرهنگ عمید

آلوچه

نوعی از آلوی ریز و ترش، نلک،

واژه پیشنهادی

آلوچه

آلنج

عربی به فارسی

وحشی

جانور خوی , حیوان صفت , وحشی , بی رحم , شهوانی , سبع , رام نشده , غیر اهلی , وحشی شدن , وحشی کردن

فارسی به عربی

وحشی

بربری، بریه، شرس، قوطی، مجموع اجمالی، وحشی

معادل ابجد

آلوچه وحشی

369

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری